حکیم جرجانی در کتاب سوم ذخیره خوارزمشاهی اشارهای به نحوه استعمال زالو و جایگاه درمانی آن کرده منفعت زالواندازی را بیشتر در بیماریهای پوستی میداند و معتقد است ابتدا باید تن را با فصد و مسهل پاکیزه کرد و سپس زالو انداخت.
شیخالرئیس ابنسینا باب مبسوطی پیرامون زالو دارد و چنین میفرماید :
از زالوهایی که کرک ریز و نرم دارند یا لاجوردی رنگ هستند پرهیز کنید زیرا دچار غشی، خونریزی، تب، سستی و قرحههای بدخیم خواهید شد. از زالویی استفاده شود که در آبهای خزهدار که محل زیست قورباغههاست نمو کرده و نه زالویی که در آبهای گلآلود سیاه بوده است.
در طب عامیانه نیز زالو در کوچه و بازار به فروش میرسیده و تا حدود سیسال قبل، همه میدانستند که برای علاج زخم چرکین و دمل بهترین درمان زالو اندازی است. یا برای پیشگیری از فساد دهان و لثه و داشتن دندانهای محکم باید بناگوش را زالو گذاشت.
مخبرالسلطنه در کتاب خاطرات و خطرات حکایتی جالب نقل میکند: جهانگیرخان وزیر صنایع دچار قانقریا(gangrene) شد و دکتر تولوزان فرانسوی (پزشک مخصوص دربار) دستور به قطع پای ایشان داد. آشنایان جهانگیرخان با قطع پا مخالفت ورزیده و میرزاحسنخان جراحباشی محله را به عیادت جهانگیرخان آوردند. او پس از معاینه گفت به من یازده روز فرصت دهید تا این پا را معالجه کنم. میرزاحسن در سه نوبت زالوی زیادی به پای بیمار انداخت و پس از یازده روز از تولوزان فرانسوی دعوت کردند که پا را ملاحظه کند. تولوزان وقتی پا را دید، بهبود آن را تأیید کرد و از اینکه قبلاً به میرزاحسن ناسزا گفته بود معذرت خواهی کرد و دویست تومان به میرزاحسن داد.
زالو اندازی جزو سنتهای درمانی پذیرفته شده و به همان معروفیت و مقبولیت حجامت و فصد (رگزنی) بین تودههای مردم رواج داشت. آری این حیوان یک گرمی به ظاهر مشمئز کننده، طی سالیان دراز بیماریهای صعبالعلاجی را براحتی درمان میکرد و بیماران را از صرف هزینههای گزاف، بریده شدن اندامها، بد شکل شدن پوست، فلج شدن ناشی از سکته مغزی و . . نجات میداده است.
بررسی های دقیق ابن سینا در مورد ساختمان بدن زالو و زالو درمانی، و ترجمۀ آثار او به لاتین، سبب آشنایی اطبای غرب با زالو درمانی نوین شد و موسساتی به وجود آمد که جهت جمع آوری زالو تعدادی زالو گیر حرفه ای داشتند که پس از شکار زالو، آنها را در اختیار موسسۀ مربوطه قرار می دادند تا پس از بسته بندی به مشتریان تحویل دهند.